نام و نام خانوادگی : ابوالقاسم رزاقی
سال و محل تولد: 1331 در طالقان
نام و شغل پدر: احمد-روحانی
میزان تحصیلات حوزه: خارج فقه و اصول
میزان تحصیلات جدید: متوسطه
مشاغل قبل از پیروزی انقلاب: تحصیل
مشاغل بعد از پیروزی انقلاب: مسئول عقیدتی سیاسی دانشکده افسری، امام جماعت،مسجد بقیه الله (عج) در میدان بروجردی تهران، نماینده دور دوم مجلس شورای اسلامی
تالیف و ترجمه: سوگندهای قرآن، مسجد پایگاه توحید و تقوی، گامی در جهت شناسایی علمای اسلامی، پرتوی از صحیفه سجادیه
علت شهادت: سقوط هواپیما به دست بعثیان عراق در اهواز
محل دفن: قم، گلزار شهدا
زندگی نامه
شهید بزرگوار در روز پنجشنبه 1331/07/03 شمسی در روستای نوریان از توابع طالقان بدنيا آمد. در سن پنج سالگی با توجه به هوش و ذکاوتی که در او بود، والدینش او را به مکتبخانه جد بزرگوارش- مرحوم میرزا محمد رزاقی- فرستادند تا « سواد قرآنی » را بیاموزد. دوران ابتدایی و مقداری از دبیرستان را در روستای همجوار زادگاهش سپری کرد و با توجه به علاقه زیادش به علوم دینی، در سال 1344 شمسی با راهنمایی و هدایت عده اي از فضلای منطقه اش به شهرستان قم هجرت نمود و دروس حوزوی را شروع کرد. هوش و استعداد تحصیلی بالای او به همراه تلاش مضاعفی که بواسطه شور و اشتیاقی که برای کسب علوم حوزوی داشت، باعث شد ایشان به سرعت پایه های تحصیلی حوزوی را به سرعت و زودتر از حد معمول آن، بگذراند و پس از آموختن « مقدمات و سطح» وارد مقطع مهم «خارج و فقه و اصول » شد و از اساتید بزرگواری همچون آیت الله جعفر سبحانی و علامه حسین نوری کسب فیض نمود و پایه های علمی و دانش فقهی خویش را تحکیم بخشید. علاوه بر آن، به تحقیقات در وادی معارف قرآن ونهج البلاغه و صحیفه سجادیه پرداخت و آثار قلمی ارزشمندی در این زمینه، از خود بر جای گذاشت که از جمله این کتابها، می توان این کتابها را نام برد : « سوگندهای قرآن» « مسجد پایگاه توحید و تقوا» «گامی در شناسایی علمای اسلام» « پرتوی از صحیفه سجادیه» و …. او در زمینه سیاسی و اجتماعی، فعالیتهای زیادی داشت. بویژه در نهضت 15 خرداد سال 1342 شمسی در صف مبارزین و نیروهای خط امام بود و بصورت خستگی ناپذیری پیگیر جریانات سیاسی انقلاب شد و پر خروش در صحنه های خطر، حضوری فعال داشت. ایشان در سنگر وعظ و خطابه، بیانی شیوا و گرم داشت. زبان گویا و نطق زیبا و رسایش، وسیله ای بسیار ارزشمند در جهت نشر و گسترش فرهنگ متعالی اسلام بود و باعث شد جوانان جذب شوند. او پس از شهادت آیت الله حاج مصطفی خمینی، نقش مهمی در بیدار سازی و به حرکت درآوردن مردم منطقه خود داشت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در تبيين معارف و دفاع اصولی از اسلام و انقلاب و امام خمینی سعي فراواني داشت. او در سال 1358 شمسی به منطقه کلاردشت می رود و به نهاد انقلابی جهاد سازندگی که در آنجا تازه تاسیس شده بود، سر وسامانی می دهد و نیز در اواخر همان سال به مسؤولیت آموزش عقیدتی سیاسی پادگان شهید ادیبی مرزن آباد، انتخاب می شود و در کنار این مسؤولیت، به امامت جماعت شهر مرزن آباد اننتخاب می گردد. همچنین در سال 1360 شمسی مسوولیت عقیدتی سیاسی آموزشگاه افسری مرکز 01 کاد به ایشان محول می شود و همزمان با آن، مسوولیت عقیدتی سیاسی دانشکده ی عالی فرماندهی ستاد ( دانشگاه جنگ سابق) را برعهده گرفت و در کنار این مسوولیتها در مسجد « بقية الله » واقع در میدان بروجردی تهران، به امامت جماعت برگزیده شد. وقتی پیشنهاد پذیرش مسؤولیت نمایندگی مجلس شورای اسلامی شهرهای تنکابن و رامسر و کلار آباد و عباس آباد از طرف امام جمعه های آن شهرها به ایشان شد، به عنوان یک تکلیف شرعی پذیرفتند که در نهایت اهالی آن شهرها، با اکثریت قاطع 93% آرا او را بعنوان نماینده خود به مجلس فرستادند. ایشان نیز در مجلس بدور از بازی های سیاسی، بر اساس مصالح اسلام و ملت به وظایف خود عمل کرد و از جمله نمایندگان خط امامی مجلس بشمار می رفت و در کمسیون دفاع مجلس عضویت داشت. در کنار حضور در مجلس، از خدمت رسانی به مردم حوزه های انتخابیه اش، حتی در عمق روستا ها غافل نبود و واقعاً درد آشنای مردم محروم منطقه بود. سرانجام این روحانی مبارز و خدمتگزار که در هر فرصتی برایش حاصل می شد به میادین رزم برای تبلیغ می شتافت، در روز پنج شنبه 1/12/1364 شمسی در اثر اصابت موشک هواپیماهای جنگی دشمن بعثی به هواپیمای حامل ایشان و چهل نفر از نمایندگان و مسؤولین قضایی، از جمله شهید حجت الاسلام محلاتی به مقام والای شهادت می رسند و به عرش پرواز می کنند. پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه در شهر قم به خاک سپرده شد. «روحش شاد و راهش پررهرو باد»
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله والصلوۀ علی رسول الله و آله و اللعنﺔ علی أعدائهم أعداءالله الی یوم لقاءالله.
اینجانب ابوالقاسم رزاقی دارای شناسنامه شماره 818 صادره از طالقان فرزند احمد رزاقی،جملات کوتاهی را به عنوان وصیت نامه به قلم می آورم تا یادآوری بر همه بازماندگان باشد و بیانگر هدف و اعتقاد و راهم که بر آن اساس می زیستم و در واقع در این مقام بودم که چنین زیست نمایم تا چه اندازه توفیق یافته باشم خدا می داند؟
۱- ایمان به خدا را اساس زندگی و بزرگترین تکیه گاه مادی و معنوی دانسته و تقوای الهی را بهترین روش زندگی و امید و عامل پیروزی و سعادت دنیا و آخرت،پس خدا را فراموش نکنید و به جز او تکیه نکنید.
۲-اسلام کاملترین، جامعترین و مترقی ترین مکتب حیات بخش جهان است و تنها آیین زندگی صحیح انسانی می باشد و همه مکتب های شرقی و غربی جهان که از مغزهای محدود بشر تراوش نموده به زوال و نابودی می گراید.
۳-قرآن اقیانوسی است بیکران و کتاب خواندن و فهمیدن و عمل کردن است.امت اسلام باید این کتاب عظیم و روشنگر حیات انسان را به خوبی بشناسند و بشناسانند.قرآن کتابی است ناشناخته برای مسلمانان، بیایید ای امت اسلام! این آب حیات بخش را برکام تشنه بشریت امروز بریزید که سخت تشنه است
۴-انقلاب اسلامی ایران حرکتی است برخاسته از متن مکتب حیات بخش اسلام و از هیچ مکتب و یا سیستم فکری و عقیدتی دیگری متأثر نبوده و تنها عامل نجات محرومین جهان است و باید مردم را به شناخت آن دعوت نمود.
انقلاب اسلامی ما که بزرگترین وحشت را در کفر و استکبار جهانی ایجاد نمود و پشت آنان را شکست، باید به جهان صادر شود. از آن جایی که اسلام مرز نمی شناسد ، پس انقلاب برخاسته از متن آن نیز مرز نمی شناسد.نظر من درباره انقلاب اسلامی ایران در این جمله کوتاه خلاصه می شود که : « انقلاب اسلامی ایران تداوم بخش نهضت های انبیاء و ائمه شیعه (علیهم السلام) و نوید بخش انقلاب جهانی امام زمان (علیه السلام) منتقل گردد و حکومت جهانی واحد اسلام به رهبری امام زمان علیه السلام تشکیل شود. »
۵- امام خمینی(ره)، امام و مرجع محبوب و مراد من روحی له الفداء، بزرگترین نعمت الهی است که به ملت ایران خصوصا و به ملل محروم و مستضعف جهان عموما ارزانی داشته شده و بر همه واجب است از این نعمت عظمای الهی قدردانی و شکرگزاری نمایند.امام خمینی وجودش در عصر ما آن چنان درخشش دارد که مردم در نسل های آینده می توانند به طور کامل او را بشناسند. کاری که این ابرمرد تاریخ و نایب امام زمان انجام داده ،عظمتش را فقط خدا می داند.
۶- روحانیت مهم ترین و بزرگترین سنگر اسلام است و از آغاز غیبت کبرای امام زمان (علیه السلام) روحانیون عامل حفظ و معرفی اسلام چه با قلم و زبان و چه با خون بوده و می باشند.
این سنگر بزرگ باید حفظ و تقویت بشود و تداوم یابد و رهبری جامعه اسلامی با نایبان امام زمان (علیه السلام) می باشد و این همان ولایت فقیه است که از عمیق ترین و مترقی ترین مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که اصل 5 و 110 آن را تشکیل می دهد.
۷- اما در محیط خصوصی خانوادگی خودم : پدر و مادرم! برادران و خواهرانم ! از پدر عزیزم طلب رضایت می کنم و از مادر مهربانم می خواهم که از فرزندشان راضی باشند و افتخار نمایند که توانسته اند سربازی کوچک به پیشگاه اسلام و امام زمان و نایب بزرگوارش عرضه کنند و همسرم که او هم برایم زحمت کشیده امیدوارم که او هم به سعادت دنیا و آخرت نائل گردد.
۸-شهادت در راه خدا را آرزوی بزرگ خود می دانم و استجاب این جمله از دعای افتتاح را که :
” و قتلا فی سبیلک فوفق لنا ” و من بیان امام خمینی را که در پاسخ نامه دانشجویان مسلمان اروپا از نجف نوشته بودند به عنوان عقیده خود می نگارم : که من یکی دو نفس ازعمرم باقی نمانده.امیدوارم به مرگ طبیعی نمیرم. زندگیم که به اسلام خدمتی نکرد شاید مرگ من باعث خدمتی شود.
۹- کتاب هایی من با مشورت برادر عزیزم حجت الاسلام مسیح مهاجری به کتابخانه های پایگاه های اسلامی و نهادهای انقلابی و یا حوزه های علمیه یا هرجا که بهتر مورد استفاده قرار می گیرد تحویل داده شود و خلاصه این که متروک و بلااستفاده قرار دادن آن ها را راضی نیستیم.دفتر بزرگ جنگ مطبوعات را که از روزنامه ها بریده جمع آوری کرده ام به روزنامه جمهوری اسلامی بدهند شاید در آرشیو آن مورد استفاده قرار گیرد.
۱۰- وصیت می نمایم مرا در قم و یا بهشت زهرا در کنار تربت پاک شهیدان اسلام خاصه شهیدان بزرگواری چون آیت الله بهشتی و شهید باهنر و شهید رجایی به خاک بسپارند
روحش شاد و راهش پر رهرو باد